پسری با اخلاق و نیک سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری میرود،

پدر دختر میگوید:

تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم!


پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود،

پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:

ان شاءالله خدا او را هدایت میکند


دخترگفت:

پدرجان مگر خدایی که هدایت میکند با خدایی که روزی میدهد فرق دارد ؟


حکایت این روزهاست...

متن جالبی بود